ای برکه نشینان! ای غدیریان! بیدار شویم و به خود آییم.
ای کاروانیان! مبادا کاروانی دیگر رفته و برجای بمانیم.
کجاست غدیر و میثاق هایش؟ کجاست غدیر و درس هایش؟! کجاست آخرین وصی پیامبر صلی اله علیه و آله؟! کجاست ثقل اصغر ثقلین؟! کجاست وارث علم پیامبران، ترجمان وحی خدا؟! کجاست پاسخ پروردگار به فریاد استغاثه ی ستم دیدگان؟ کجاست آن یاری دهنده ی دین خدا؟!
همو که انتخاب شده و اختیار شده ی خداوند است، وارث علوم و احاطه کننده به آن، همو که خبردهنده از جانب خدا و بلند کننده ی فرمان اوست... .
تو گویی می بینم او را در کنار رسول خدا بر منبر ایستاده، همان جا که جدّ گرامیش امیرالمؤمنین علی علیه السلام روزگاری ایستاده بود، بازوانش میان انگشتان پیامبر بالا رفته و این ندا به گوش می رسد:
ای مردم! آگاه باشید که خداوند مهدی را بر شما ولیّ و امامی قرار داده که اطاعتش بر همگان واجب می باشد...!
و آن پیمان ها و میثاق ها و بیعت ها و بیعت ها...؛
و ما چه کردیم با آن وعده ها و عهدها؟!
آیا نباید جایگاه آن مولای بزرگوار، سرور جانشینان، در متن زندگی ما باشد؟!
آیا نمی بایست بایدها و نبایدها، چیستی ها و چگونگی های هر روزی را از او بپرسیم و از او بخواهیم؟!
ترجمان آیات و تفسیر قرآنمان را از او بیاموزیم؟!
آیا نباید چاره ی دردها و مرهم زخم هایمان را از او بجوییم؟!
آیا نباید رفیق و مونس و همدم و پدرمهربانمان باشد؟!
آیا لازم نیست امام و هادی و ولیّ و مرشدمان گردد؟!
آیا نباید دادخواه و غوث و فریادرس و حامی ما در مقابل ظلم ستمگران باشد؟!
پس چرا از او جدا گشته و دور مانده ایم؟!
چرا چنین در تلاطم امواج حیرت و سرگردانی غوطه می خوریم؟!
آیا او مثال کعبه نیست که باید به سویش شتافت و به گردش طواف کرد؟!
از او درخواست نموده و از او گرفت؟!
چرا جوانان و نونهالانمان را بی حمایت و دفاع در مقابل طوفان تهاجم دین ستیزان رها نموده ایم؟!
چرا مدام فریاد ناامیدی سرداده و قصه ی غصه ی دل پردرد خویش را نقل مجالس دیگران ساخته ایم؟!
چرا شکوه ی ناملایماتمان را به آستان غیر او می بریم؟!
بی او بودن و جدا از او زیستن دیگر بس نیست؟!
ندیدنش را، نبودنش انگاشتن بس نیست؟!
آیا وقت آن نرسیده او را از اوج اسطوره ها به متن زندگی آورده و همچون امامان بزرگوار پیشین از محضرش بهره برگیریم؟!
آیا وقت آن نرسیده «دادخواست تظلم» به درگاه او برده، سامان این جهان نابسامان را از او بخواهیم؟!
بی شک غدیر فرصتی برای تجدید پیمان ها و تازه کردن میثاق ها و از سرگرفتن فریادها و استغاثه هاست.
غدیر تنها یک روز نیست، یک جریان است، جاری در مسیر زندگی، همچون خون پاک در رگ حیات.
پس بیایید ای همرهان، همانا غدیر را آغازی قرار دهیم برای شروعی با شکوه و ارزشمند، برای خیزشی پرثمر، برای یک خروش سراسری و ادامه دار، از غدیر تا عاشورا.
بیایید هم دل و هم صدا شویم! یاد او را در دل ها زنده و بر زبان ها جاری سازیم، به جبران قصورها و تقصیر ها به سویش بشتابیم.
بیایید ایمان بیاوریم که او یگانه فریادرس است، خواه در غیبت خواه در ظهور.